در مدّت
اين يك سال آصف بن برخيا متصدى تدبير امور مملكت بود، امام صادق (ع) فرمود: بنى
اسرائيل به سليمان (ع) گفتند: پسر خود را در ميان ما جانشين خود قرار بده، سليمان
فرمود: او صلاحيّت ندارد، وقتى بنى اسرائيل اصرار كردند، سليمان گفت: من از او
پرسشهايى خواهم پرسيد، اگر جواب شايسته و صحيح داد او را جانشين خويش مى سازم، سپس
از او پرسيد: پسرم:
طعم آب و طعم نان چگونه است؟
و به چه جهت شدّت صدا كم و زياد مى شود؟
موضع عقل در
بدن كجاست؟
سنگدلى و
نازكدلى از كجا نشأت مى گيرد؟
به چه جهت بدن خسته مى شود يا آرامش مى يابد؟
بدن
انسان به چه وسيله روزى را جلب نموده يا از آن محروم مى شود؟
و پسرش هيچ يك از
سؤالات را پاسخ نداد.
سپس امام
صادق (ع) فرمود: طعم آب و اثر آن زندگى است و طعم نان و اثر آن كسب قوّت است و
شدّت و ضعف صدا در اثر گوشت كليه هاست و جايگاه عقل در مغز است و قساوت و رقّت از
قلب ناشى مى شود، همچنان كه خداى تعالى فرمود: فَوَيْلٌ
لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ
[1] و خستگى بدن و آرامش از پاى انسان است وقتى
پاها از راه رفتن خسته شوند بدن احساس خستگى مى كند و هر گاه راه نروند، بدن آرامش
و سكون مى يابد و كسب روزى يا محروم شدن از آن بواسطه دو دست است، اگر انسان با
دستان خود كار كند روزى بدست مى آورد و اگر كارى نكند، دچار تنگدستى مى شود.
قصص الأنبياء ( قصص قرآن - ترجمه قصص الأنبياء جزائرى)، ص:
545
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر