۱۳۹۴ تیر ۲۸, یکشنبه

شهادت جناب زید بن علی بن الحسین (ع) و پسرش یحیی - برگرفته از کتاب شب های پیشاور تالیف سلطان الواعظین شیرازی

شهادت حضرت زید بن علی (ع)

علامه مقریزی ابوالعباس احمد بن علی شافعی که از اکابر علمای اهل سنت است در کتاب معروف خود «النزاع و التخاصم فیما بین بنی هاشم و بنی امیه» فجایع اعمال آنها را مبسوط شرح داده که زنده و مرده نمی شناختندبرای نمونه دو واقعه مهم تاریخی و نشانی کاملی از اعمال فجیعه ی این قوم رسوا (بنی امیه) را به عرضتان می رسانم که آقایان تعجب نکنید و بدانید آنچه می گویم با سند و اساس است و آن واقعه مهم شهادت حضرت زید بن علی الحسین بن علی (ع) و فرزندش یحیی می باشد که جمیع مورخین فریقین ثبت نموده اند که چون هشام بن عبدالملک بن مروان در سال 105 قمری به خلافت رسید(و او مردی بود بسیار قسیّ القلب و شدید الغضب) بنای ظلم و تعدّی را گذارد و مخصوصا نسبت به بنی هاشم، خود و اتباعش اذیّت و آزار را به احدّ اعلی رسانیدندو عاقبت جناب زید بن علی آن یگانه رادمرد شریف، عالم  عابد زاهد فقیه متّقی به شام نزد خلیفه به تظلّم رفت در «رصافة» با هشام ملاقات نمود قبل از اینکه حضرت، جهت آمدن خود را بیان نماید عوض مساعدت و رسیدگی به کارها و پذیرایی از مهمان تازه وارد آن هم پاره تن رسول الله (ع) هنگام ورود، اهانت سختی به آن حضرت نمود و با دشنام ها و حرف های بدی که زبان حقیر یارای گفتن ندارد آن جناب را از دربار خلافت راند.
چنانکه مورخین بزرگ ما و شما از قبیل امام مسعودی ... و دیگران مفصلاً می نویسند که بعد از فحّاشی و ضربات شدید از نزد خلیفه رانده و ناچار از شام به کوفه رفت و برای برطرف کردن ظلم، نهضتی بر ضدّ اموی ها تشکیل داد. یوسف بن عمر ثقفی حاکم شهر کوفه با لشکر بسیاری به مبارزه برخاست. آن جناب با شجاعت و شهامت هاشمی مبارزه نمود ... ناگهان تیری از دشمن بر پیشانی مبارکش نشست و شربت شهادت نوشیده جان به جان آفرین تسلیم نمود. جناب یحیی فرزند آن بزرگواربه اتفاق شیعیان در آن هیاهو بدن مبارکش را محرمانه بردند و در کنار شهر وسط نهر آبی قبری کندند و دفن نمودند،  پس از گذاردن لحد آب را در نهر جاری نمودند که دشمنان نفهمند قبر آن بزرگوار کجاست. ولی مفسدین شرّ اندیش به یوسف بن عمر خبر دادند و او فرستاد قبر را نبش نموده بدن آن جناب را از قبر بیرون آوردند، سرش را از بدن جدا نموده برای هشام به شام فرستادند. آن نانجیب نا اصل ملعون برای یوسف  حاکم کوفه نوشت، بدن جناب زید را عریاناً  به دار بیاویزند. همین عمل را آن ملاعین اجرا نمودند و در ماه صفر 121 قمری بدن ذریّه رسول اکرم (ص) را برهنه به دار آویختند و چهار سال تمام بدن آن عالم زاهد پاره تن رسول الله (ص) بر بالای دار ماند تا سال 126 که ولید بن یزید بن عبدالملک بن مروان به خلافت رسید امر نمود استخوان های آن بزرگوار را از دار فرود آورده آتش زدند و پس از سوختن خاکسترش را به باد دادند!

شهادت جناب یحیی بن زید

همین عمل را این ملعون با بدن جناب یحیی بن زید بن علی بن الحسین (ع) در جرجان که از بلاد خراسان است (گرگان فعلی) نمود چه آنکه آن بزرگوار هم علیه ظلم و جور بنی امیه قیام نمود (که تاریخ آن مفصل است) و در میدان رزم شهید گردید. سرش را از بدن جدا و به شام فرستادند و بدنش را مانند پدر بزرگوارش به دار آویختند شش سال بر بالای دار ماند که دوست و دشمن به حال آن بزرگوار می گریستند تا ولید به درک واصل شد. ابومسلم خراسانی که بر ضدّ بنی امیه به هواخواهی بنی عباس قیام نمود بدن آن ذریّه رسول الله را از دار ستم نجات داد و در جرجان (گرگان) دفن نمودند که تاکنون قبر مبارکش مزار عمومی و مورد احترام مسلمانان است.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر