۱۳۹۴ فروردین ۱۶, یکشنبه

لحظه مرگ حضرت نوح (ص)

در كتاب (امالى) شيخ صدوق با استناد به امام صادق (ع) مى‏ گويد: نوح دو هزار و پانصد سال زندگى كرد كه هشتصد و پنجاه سال آن قبل از پيامبرى او بود و نهصد و پنجاه سال پس از بعثت، نوح قوم خود را بسوى توحيد دعوت مى‏ كرد و صد سال صرف ساختن كشتى نمود و پانصد سال بعد از آرام گرفتن كشتى و فروكش كردن طغيان آب، به آبادانى شهرها و سكونت در سرزمينها پرداخت و سرانجام ملك الموت به نزد او آمد در حالى كه او در آفتاب نشسته بود، ملك الموت به او سلام كرد و نوح جواب سلام او را داد و گفت: اى ملك الموت چه درخواستى دارى؟ ملك الموت گفت: من آمده‏ ام تا روح تو را قبض نمايم، نوح گفت: به من مهلت بده و مرا واگذار تا از آفتاب به سايه بروم و ملك الموت قبول كرد و او جابجا شد آن وقت به ملك الموت گفت: اى فرشته مرگ گويا تمام آنچه از دنيا بر من گذشته است مانند همين رفتن من از آفتاب به سايه بوده است، پس آنچه را به آن مأمور شده ‏اى به انجام برسان و آن وقت ملك الموت روح او قبض نمود، درود خدا بر او و خاندانش باد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر