۱۳۹۴ فروردین ۱۲, چهارشنبه

خلقت آدم و حواء 2

از على بن ابراهيم با اسناد به امام باقر (ع) از امير المؤمنين (ع) روايت شده است كه خداوند فرمود: وقتى كه خداى متعال اراده كرد كه خلقتى را به دست قدرت خود ايجاد كند، و اين امر بعد از گذشت هفت هزار سال از خلقت جنّ و نسناس در زمين بود  آنگاه خداوند از طبقات آسمانها پرده برداشت و به ملائكه فرمود: به زمين بنگريد و اهل آن را ببينيد، پس وقتى كه نگاه كردند و اعمال معصيت آميز آنها را ديدند، بر ايشان بسيار دشوار بود.
آن وقت گفتند: پروردگارا تو عزيز و قادرى و اينها خلق ضعيف تو هستند كه با روزى تو زندگى مى‏ كنند ولى تو را نافرمانى و معصيت مى‏ نمايند و تو از آنها انتقام نمى‏ گيرى.
وقتى كه پروردگار سخن آنان را شنيد فرمود: من مى ‏خواهم در زمين جانشينى قرار دهم كه حجت من در زمين من باشد.
ملائكه گفتند: تو منزّهى از اينكه در زمين موجودى را بيافرينى كه همان طور كه جنّيان در زمين فساد مى‏ كردند، در آن فساد و و خونريزى كنند، پس اين خليفه را از ما قرار بده چون ما تو را معصيت و نافرمانى نكرده و تو را به ستايشت تسبيح مى‏ گوئيم و تقديس مى ‏نمائيم.
آنگاه خداى عزّ و جل فرمود: همانا من چيزى را مى‏ دانم كه شما نمى‏ دانيد، اراده كرده‏ ام كه به دست قدرت خود خلقى را بيافرينم، و از ذريّه او پيامبران و بندگان صالح و امامان هدايت يافته ‏اى قرار دهم و آنها را جانشينان خود بر خلقم در زمين قرار دهم و زمين خود را از لوث نسناس پاكيزه سازم و جنّيان عصيانگر را منتقل كرده و آنها را در هوا و در اقطار زمين سكونت دهم و بين آنها و خلقم حجابى قرار دهم.
سپس ملائكه گفتند: اى پروردگار ما هر چه مايلى به انجام برسان، پس خدا آنها را به مقدار پانصد سال از عرش دور كرد، امّا آنان به عرش الهى پناهنده شدند و خداوند با نظر رحمت به ايشان نگريست و بيت المعمور را براى ايشان قرار داد و فرمود: در اطراف آن طواف كنيد، پس خدا بيت المعمور را محل توبه اهل آسمان و كعبه را محل توبه و رجوع اهل زمين قرار داده است، تا آنجا كه فرمود: آنگاه خداى سبحان مشتى از گل را بر گرفت و طبايع چهارگانه (صفرا، سوداء، بلغم، خون) در آن قرار داد، پس از ناحيه سوداء و باد براى بشر شهوت زنان و درازى آرزو و حرص لازم مى‏آيد و از ناحيه بلغم ميل به خوراك و شراب و نيكى و بردبارى و مدارا لازم مى‏آيد و از ناحيه تلخى و صفراء غضب و نادانى و شيطنت و زورگويى و سركشى و عجله حادث مى‏شود و از ناحيه خون، شهوت به زنان و لذاّت ديگر و ارتكاب محرّمات و شهوات لازم مى ‏آيد.

قصص الأنبياء ( قصص قرآن - ترجمه قصص الأنبياء جزائرى)، ص: 43

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر