شيخ صدوق
با اسناد به ابا عبد اللَّه (ع) روايت كرده كه فرمود: (همانا آدم (ع) آدم ناميده
شد به جهت آنكه از اديم زمين آفريده شد) و اديم نام زمين چهارم است و چون آدم از
آن آفريده شده، او را آدم ناميدند و نيز فرمود: حوّاء به جهت اين به اين نام
ناميده شد كه او از جنس موجود زنده و حى يعنى آدم (ع) آفريده شده بود.
صدوق رحمة
اللَّه عليه نيز از ابن سلام نقل كرده كه او به پيامبر (ص) فرمود: آيا آدم از همه
خاكها آفريده شد يا از يك خاك واحد؟ فرمود: بلكه او از همه خاكها آفريده شد و اگر
از يك خاك واحد بود مردم از يك ديگر شناخته نمى شدند و همه به شكل واحد بودند، او
گفت: مثل آنها در دنيا چيست؟ فرمود: خاك، همان طور كه خاك سفيد و سبز و سرخ و كبود
و يا شيرين و شور وجود دارد، همان طور مردم هم به رنگهاى، سفيد و زرد و سياه
همانند رنگهاى خاك وجود دارند.
و از امير
مؤمنان (ع) نقل شده كه خداوند تبارك و تعالى جبرئيل را برانگيخت و او را مأمور
نمود كه از اديم زمين (لايه چهارم آن) چهار نوع خاك بياورد، خاك سفيد، خاك سرخ،
خاك تيره و خاك سياه و اين خاك از دشتها و زمينهاى ناهموار زمين بود، سپس او را
فرمان داد كه چهار نوع آب بياورد: آب شيرين، آب شور، آب تلخ و آب بدبوى و متعفن،
آنگاه او را فرمان داد تا آب را بر خاك بريزد، پس آب شيرين را در حلق آدم و آب شور
را در چشمان او و آب تلخ را در گوشهاى او و آب متعفّن را در بينى او قرار داد و
تعليل اين مطلب در توحيد مفضّل از قول امام صادق (ع) اين طور بيان شده كه امام (ع)
فرمود: خداوند آب شيرين را در حلق آدم قرار داده تا خوردن طعام را بر او آسان و
گوارا سازد و آب شور را در چشم او قرار داده تا مردمك چشم محفوظ بماند، چون مردمك
چشم در صورتى باقى مى ماند كه همواره مرطوب باشد و امّا آب تلخ در گوشهاى انسان به
جهت آنست كه حشرات و كرمها به مغز او هجوم نبرند، چون اگر حشره يا كرمى به گوش
انسان وارد شود وقتى به آب تلخ گوش مى رسد، مى ميرد و گاهى اتّفاق مى افتد كه
حشرهاى از اين آب تلخ مىگذرد و به مغز مى رسد...
و از امير
المؤمنين (ع) نقل شده كه فرمود: اوّلين كسى كه مقايسه كرد و قياس نمود، ابليس بود
كه گفت: تو مرا از آتش خلق كرده اى و آدم را از خاك، در صورتى كه اگر ابليس
مى دانست كه خداوند چه چيزى در وجود آدم قرار داده هرگز بر او فخر فروشى نمى كرد،
سپس فرمود: خداى عزّ و جل ملائكه را از نور آفريد و گروهى ديگر را از آب خلق كرد،
ولى آدم را از خاك آفريد، سپس نور و آتش و باد و آب را در او جارى فرمود، پس
بوسيله نور مى بيند و تعقّل مى كند و مى فهمد و بوسيله آتش مى خورد و مى آشامد و
اگر آتش نبود معده نمى توانست غذا را هضم كند و اگر باد در درون انسان نبود آتش
معده را مى سوزاند و اگر آب در درون آدم نبود و آتش درون او را اطفاء نمى كرد، آتش
درون او را مى سوزاند، پس خداوند اين پنج مورد را در درون آدم جمع نموده كه در
ابليس نيست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر