۱۳۹۴ فروردین ۱۲, چهارشنبه

ابلیس و انسان

ابلیس گفت: مرا تا روز بعث مهلت بده، يعنى روزى كه مردم از گورهايشان بيرون مى ‏آيند تا به جزاى اعمالشان برسند و علّت درخواست اين خبيث اين بوده كه موت يا مرگ را در نفخه اولى درك نكند و خداوند در جواب او فرمود: تو تا روز وقت معلوم مهلت داده مى ‏شوى كه مراد از آن نفخه اولى است تا در اين صورت مرگ را ميان دو نفخه درك كند و مدّت آن چهل سال است.

ابليس گفت: چگونه ممكن است، اى خداى من با اينكه تو عدالت محض هستى و ستم از تو صادر نمى‏ شود، پس ثواب عمل من باطل شده؟
 فرمود: خير، و ليكن هر چه از امور دنيوى، در برابر ثواب عملت از من درخواست كنى به تو خواهم داد، گفت: مرا بر اولاد آدم مسلّط گردان، فرمود: تو را مسلط كردم، گفت: مرا مانند خون كه در رگهاى ايشان جارى است در آنها جارى نما، فرمود: جارى نمودم، گفت: هيچ فرزندى از ايشان متولّد نشود، جز اينكه دو فرزند از من متولّد شود و من آنها را ببينم، ولى آنان مرا نبينند و به هر صورتى كه اراده كنم، بتوانم بر آنها جلوه ‏گر شوم، فرمود: همه را به تو عطا كردم، گفت: پروردگارا بيشتر عنايت كن، فرمود: به تحقيق قلبهاى آنان را جايگاه تو و ذريّه ‏ات قرار مى‏ دهم، گفت: پروردگارا بس است مرا، آنگاه ابليس گفت: (قسم به عزّت و جلالت هر آينه همه آنها را به جز بندگان خالص‏ شده تو، گمراه مى‏ كنم و از برابر و از پشت سر و از جانب چپ و راست بر آنها وارد مى‏ شوم)

ابو عبد اللَّه (ع) فرمود: وقتى كه خداوند تبارك و تعالى آنچه را كه ابليس درخواست كرد به او عطا نمود، آدم (ع) گفت: پروردگارا ابليس را بر فرزندان من مسلّط گردانيدى و او را مانند خون در رگهاى ايشان جريان دادى و هر چه خواست به او عطا كردى، پس واى بر من و فرزندانم، چه بر سر ما خواهد آمد؟ فرمود: از تو و فرزندانت هر عمل بد، يكى حساب مى‏ شود و هر عمل نيك ده تا، گفت: پروردگارا بيشتر به من عنايت كن، فرمود: باب توبه تا وقتى كه جان به گلوگاه رسد، گشوده است، گفت: پروردگارا بيشتر عنايت كن، پروردگار فرمود: مى ‏آمرزم، مى ‏آمرزم، مى ‏آمرزم و هيچ پروايى ندارم، آدم گفت: پروردگارا كفايت نمودى مرا! ... و بدان كه جماعتى از صوفيه از ابليس به جهت امتناع از سجده تشكّر مى‏ كنند و مى ‏گويند سجده فقط به خدا اختصاص دارد و ابليس را به همين جهت سيّد الموحّدين (آقاى يگانه پرستان!) مى ‏دانند كه لعنت خدا و ملائكه و جميع مردم بر او و ايشان باد.


و (على بن ابراهيم) با استناد به امام صادق (ع) در باره گفتار خداى تبارك و تعالى (تا روز وقت معلوم) مى‏ گويد: مراد از روز وقت معلوم، كه نهايت مهلت شيطان است، همان روزيست كه رسول خدا (ص) او را بر صخره‏ اى واقع در بيت المقدّس ذبح مى ‏كند، در اين خصوص مى‏ گوئيم: اين روايت اشاره دارد كه مهلت شيطان تا روز خروج قائم آل محمد (عج) است كه همان قيامت صغرى است و اخبار فراوان و مستفيد بر آن دلالت مى‏ كند.

قصص الأنبياء ( قصص قرآن - ترجمه قصص الأنبياء جزائرى)، ص: 57

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر